تعلیقات



به تازگی میانه ی خوبی با موسیقی بی کلام پیدا کردم.

انگار بیش از پیش نیازمند سکوتم!

الغرض، اگر اهل موسیقی بی کلام هستید، آلبوم دو مایل مانده به مریخ را از دست ندهید. خاصه قطعه بی نهایت را.

+ زیبایی سمعی آلبوم یک طرف، اسامی باشکوه قطعات یک طرف


علامه حسن زاده آملی میگویند:

"بدان که نمط های چهارگانه "اشارات و تنبیهات" یعنی نمط سوم در علم و نفس و هشتم در بهجت و سرور و نهم در مقامات نفس عارف بالله و دهم در صدور آیات شگفت از نفس، باید مورد اعتنا و اهتمام فراوان قرار گیرد و در عداد صحف کریمه ای که در معرفت نفس تدوین شده محسوب شود .

قسم به جان خودم، آن کس که فهم مطالب تمهید القواعد و شرح قیصری بر فصوص الحکم و مصباح الانس و اشارات و تنبیهات و شفاء و اسفار و فتوحات مکیه روزی اش نشده، فهم تفسیر انفسی آیات قرآنی و جوامع روایی روزی اش نمیشود."

۱- نکته ای که کاملا روشن است این است که کتب مذکور در بحث علم النفس بسیار تعیین کننده و مهم اند و در این شکی نیست.

۲-اما این سوال پیش می آید که آیا فهم و تفاسیر بزرگترین عرفا و علما و فلاسفه را میتوان این قدر تعیین کننده دانست که فهم آثارشان را مستم فهم قرآن بدانیم؟ مگر نه آن که قرآن برای همگان است و در هر سطحی میتوان فهمی از آن داشت؟

شاید بتوان در جواب گفت: این سخن علامه برای خواص گفته شده است و منظور سطحی عمیق تر از فهم است. اما باز هم مشکلی وجود خواهد داشت؛ آیا خواص فقط کسانی هستند که مسلط به فلسفه و عرفان نظری و . باشند و راهی برای فهم عمیق تر از قرآن نیست؟

سوال دیگری که مطرح است این خواهد بود: مگر نه این است که کسانی چون ابن سینا و ملاصدرا که پدیدآورندگان کتب مذکور هستند، به سبب فهم درست و عمیق از قرآن توانستند چنین آثاری خلق کنند؟ با این فرض -که احتمالا شکی در پذیرش آن نداریم- چطور ممکن است که فهم این کتب لازمه و متقدم بر فهم قرآن باشد؟

۳- از این سوالات که بگذریم آن چه پر واضح است این است که ما چقدر غافلیم. از اساتید و دانشجویان و طلاب فلسفه محض و اسلامی در دانشگاه گرفته تا حوزه، همگی از آثاری که تا این حد مهم اند بی خبریم و نسبت به آن ها بی توجهیم و بعد باد به غبغب می اندازیم و از غنی بودن فلسفه اسلامی و . حرف میزنیم و کسانی که این ترکیب اضافی را  از اساس زیرسوال میبرند تکفیر میکنیم! حال آن که مقصر ماییم. حقمان همین است که ادعاهایمان به سخره گرفته شود، وقتی تنها مواجهه مان با این کتب در حد کتاب های تاریخ فلسفه نگارش شده به دست مستشرقان و . است.

دیگر از حدِ خنده دار بودن ِ ادعای "روانشناسی اسلامی مثبت گرا" و . هم نگوییم.!


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

معرفی سیستم های کسب درامد خرمالوی شیرین گرافیست شو مدرن دکور مای هلو سید علی علوی کارتون ماجراجویی در پاریس amozesh carelessness روایت های یک زندگی